سید حسن معصومی اشکوری

از دانشنامه‌ی اسلامی

آیت الله سید حسن معصومی اشکوری (۱۳۷۴-۱۲۹۵ ق)، عالم مجاهد شیعه در قرن ۱۴ هجری و از شاگردان آخوند خراسانی بود. وی دین و سیاست را توأم می‌دانست و معتقد بود که «سلطنت باید مطیع شریعت باشد» و با شجاعت برای ترویج شعائر دین اهتمام می‌ورزید و در حل و فصل امور اجتماعی و سیاسی از جمله «ملی شدن صنعت نفت»، صاحب نظر بود. آیت الله اشکوری، طبعی سرشار داشت و اشعاری در مدح اهل بیت و یک دوره علم اصول به زبان عربی را به نظم کشید.

نام کامل سید حسن معصومی اشکوری
زادروز ۱۲۹۵ قمری
زادگاه نجف
وفات ۱۳۷۴ قمری
مدفن قم
اساتید

جهانگیرخان قشقایی، سید محمدباقر درچه‌ای، آخوند خراسانی، سید محمدکاظم یزدی،...


آثار

حاشیه بر کفایة الاصول، منظومه دوره علم اصول، دیوان شعر آذرکده،...

ولادت و خاندان

سید حسن معصومی در ۳ شوال ۱۲۹۵ قمری در نجف اشرف و در میان خاندانی معروف به علم، فقاهت و سیادت چشم به جهان گشود.

پدرش آیت الله سید ابوالقاسم اشکوری (م، ۱۳۲۵ ق) از فقها و مجتهدان شیعه و از شاگردان برجسته آیات: شیخ مرتضی انصاری (م، ۱۲۸۱ ق) و میرزای شیرازی (م، ۱۳۱۲ ق) بود. از وی تألیفات فقهی و اصولی همانند بغیة الطالب فی حاشیه المکاسب و جواهر العقول فی شرح فرائدالاصول به یادگار مانده است. ضمناً وی در حرم مطهر امام علی علیه السلام شب‌ها به اقامه جماعت می‌‌پرداخت. همچنین مادرش دختر آیت الله آخوند ملا محمدرفیع بن عبدالمحمد کزازی اراکی بود که در نجف اشرف به فضل، دانش، زهد و تقوا شهرت داشت.

خاندان آیت الله ‌‌اشکوری بی‌شک یکی از خاندان‌های بزرگ و ریشه‌دار و از سادات عالی نسب حسینی و مورد احترام همگان، خصوصاً اهالی گیلان بوده‌اند. نسب این خاندان شریف و بافضیلت به امام همام علی بن الحسین علیه السلام می‌‌رسد.

تحصیلات و استادان

سید حسن معصومی تربیت و فراگیری قرآن را در همان اوان کودکی زیر نظر پدر بزرگوارش شروع کرد. سید حسن چند سالی را در جوار حرم مطهر جدش حضرت امام علی علیه السلام ساکن بود تا این که به اتفاق پدر به قصد زیارت مرقد امام رضا علیه السلام و صله ارحام، سفری به ایران داشت و مدتی در زادگاه پدری خود (اشکور) دروس مقدماتی را نزد پدر بزرگوار و نیز عموی گرانقدرش آقا سید جعفر اشکوری فراگرفت.

سید حسن، پدر را که رهسپار نجف اشرف بود، همراهی نکرد و در اشکور ماند و دروس مقدماتی را تا شرح لمعه در همان مکان خوش آب و هوا، نزد اساتید آن روزگار - که از اعمام و بنی اعمام وی بودند - با مهارت خاص و دقت تمام به پایان رسانید و آنگاه برای تحصیل علم و تکمیل معارف، به امر عمویش، اشکور را ترک و به دارالعلم قزوین مهاجرت نمود و دو سالی را در قزوین برای ادامه تحصیل توقف نمود و بعد از چندی به اصفهان که مرکزیت علمی ‌‌خاصی داشت، عازم گردید.

مهمترین اساتید وی در اصفهان: مرحوم جهانگیرخان قشقایی و مرحوم آیت الله سید محمدباقر درچه‌ای بودند که وی به همراه بسیاری از فضلا و علمای گرانقدر همانند آیت الله بروجردی، سید جمال گلپایگانی و... که بعداً از بزرگان و زعمای مهم شیعه شدند، در درس اساتید بزرگوار یاد شده، شرکت می‌جستند.

سید حسن معصومی اشکوری بعد از چهار سال توقف و اتمام سطوح عالی، حوزه اصفهان را به قصد نجف اشرف ترک گفت و در جوار حرم مطهر جدش امیرالمومنین علیه السلام رحل اقامت افکند. وی با استعداد سرشار و حافظه قوی و پشتکار و همت عالی به سرعت نردبان ترقی علم و کمال را طی نمود و به قله مدارج عالیه فقاهت پا گذارد. وی ابتداً به درس میرزا حبیب الله رشتی رفت ولی این درس سودمند دوامی نیافت و سید بیش از دو سال نتوانست از خرمن علم میرزا خوشه‌ها بچیند. بعد از رحلت میرزای رشتی در سال ۱۳۱۲ ق. سید از محضر دانشمندان کم‌نظیر حوزه نجف اشرف بهره‌مند شد؛ همچون آیات عظام:

  • ۱. سید ابوالقاسم معصومی اشکوری (پدرش).
  • ۲. شیخ عبدالله مازندرانی.

سید اشکوری در میان دروس فقه و اصول اساتید مذکور، عشق و علاقه خاصی به درس آخوند خراسانی داشت؛ او با اشکالات خود، استاد را واداشت تا او را به جلسه درس خصوصی خویش فراخواند و از شاگردان خاص وی گردد. سید به واسطه ذوق اصولی و مشرب ادبی و حافظه قدرتمند خویش، مطالب تلگرافی و سنگین استادش آخوند خراسانی را با بیان شیوا و روان خود برای برخی از همشاگردانش بازگو می نمود. وی در مدت چهار سال از درس آخوند بهره جست و اولین اجازه اجتهاد خود را از این استاد گرانقدر دریافت داشت.

آثار و تألیفات

آیت الله سید حسن اشکوری تألیفات فقهی و اصولی و دیوان شعری دارد که برخی از آنان به زیور طبع آراسته شده است. تألیفات ایشان به شرح زیر است:

  • منظومه دوره علم اصول، با بیش از دو هزار بیت و در یک صد و پنجاه موضوع که در سلاست و بلاغت و اختصار و انسجام بی‌نظیر و نزد اهل علم شاهکاری است.
  • آذرکده؛ دیوان شعری این عالم بزرگوار بوده و تخلص شعری ایشان «حسینی» است. تمام اشعار این کتاب که بالغ بر ۲۱۳ صفحه است، همه در مرثیه و مدح اهل بیت علیهم السلام می‌باشد. وی در فارسی اقتدا به هیچ شاعری نکرده و تمام اشعار وی به وجه مُخَمَّس و مُسدّس است که اگر آن را فرهنگ و ادبیات عاشورای حسینی بدانیم، چیزی گزاف نگفته‌ایم.
  • نخبۀ رجال الدین؛ (در دو جلد) این کتاب از شرح حال همه راویان صدر اسلام و عصر ائمه علیهم السلام، و معرفی شخصیت‌های آنان از لحاظ صحت و عدم صحت احادیث در نزد دانشمندان است.

هجرت به ایران

آیت الله اشکوری به حوزه علمیه نجف اشرف علاقه وافری داشت و همواره میل داشت که در جوار حرم علوی برای همیشه سکونت داشته و از دریای بیکران علمی و معنوی بزرگان نامدار و سترگ این حوزه علمیه کهنسال بهره‌مند گردد؛ ولی آب و هوای نجف اشرف با وضع مزاجی وی ناسازگار بود. با این وجود، به واسطه هوش و استعداد و همت عالی خود توانست مراحل علمی را سریع طی نماید و بعد از کسب موفقیت علمی و اخذ اجازات اجتهاد از سوی برجسته‌ترین اساتید، به ناچار نجف اشرف را ترک و در تهران رحل اقامت افکند.

وی چندی هم در تهران به تدریس خارج فقه و اصول در مدرسه مروی همت گماشت ولی آب و هوای تهران نیز با وی سر ناسازگاری داشت و به دستور پزشکان می‌بایستی در مناطق معتدل زندگی می کرد. لذا وی به گیلان رفت و مدتی را در اشکور گذراند و سپس به دعوت علمای بزرگ رشت همانند آیت الله حاج سید محمود مجتهد روحانی به رشت کوچ کرد و تا آخر عمر در این شهر سکونت داشت.

فعالیتهای اجتماعی و سیاسی

عصر زندگی آیت الله معصومی اشکوری را از دوره‌های پرآشوب و نابسامان تاریخی گیلان و اساساً کشور باید دانست. از این رو زندگی او با نشیب و فرازهای سیاسی و اجتماعی توام بود. در ایران نهضت مشروطه پاگرفت و تب و تاب مشروطه‌خواهی همه جا را پر کرد. جنگ اول بین الملل، عوارض و آثار تخریبی و جنگی خود را در همه شئون به جای نهاد و از طرفی جوش و خروش نهضت جنگل و انقلاب گیلان به رهبری میرزا کوچک جنگلی، این منطقه را تحت پوشش فراگیر قرار داد. در چنین شرایط و موقعیتی، آیت الله سید حسن اشکوری به رشت وارد شد و مورد استقبال علما و اقشار مختلف قرار گرفت و در این شهر رحل اقامت افکند.

کمیته اتحاد اسلام:

بعد از اقامت ایشان در رشت، به پیشنهاد کمیته اتحاد اسلام - متشکل از علمای بزرگ رشت، که ریاست آن را آیت الله حاج سید محمود روحانی رشتی به عهده داشت و نهضت جنگل را رهبری و پشتیبانی می‌کرد - آیت الله اشکوری به امر قضا پرداخت و ریاست محکمه عالی استیناف گیلان را عهده‌دار شد. پس از کمرنگ شدن کار کمیته با اشغال گیلان از جانب روس‌ها به سال ۱۳۳۸ هـ.ق، از کار کناره گرفت.

تشکیل مجمع علمای گیلان:

در زمانی که امیرلشکر گیلان، سرتیپ محمدحسین خان آیروم در رشت مستقر شد و به ارعاب و سرکوب اندیشمندان و مخالفین و قتل و غارت مبادرت ورزید؛ آیت الله معصومی اشکوری «مجمع علما و روحانیون گیلان» را رهبری کرد تا با اعمال قدرت علمی و دینی، مانع از ستم و اجحاف مراکز قدرت و مأموران حکومت و شیطنت سیاسی در عرصه اجتماع باشد.

این مجمع متحد و منسجم که مهمترین علمای گیلان در رأس آن بودند، روابط اجتماعی مستحکم و نفوذ فوق‌العاده‌ای در جامعه گیلان داشت و در جهت مصالح و منافع و رفاه و رستگاری مردم به ویژه تشریح اقتدار شریعت و احکام دین در آن موقعیت خاص، گام‌های بلند و سودمندی برداشت. تشکیل این مجمع و اقدامات قاطعانه آن در امور، برای آیت الله اشکوری پی‌آمدهای ناگوار و رنج‌های فراوانی به بار آورد و منجر به تبعید وی از شهر رشت به روستاهای دورافتاده و فاقد هرگونه امکانات اولیه آن زمان گردید. او سال‌ها تحت نظر بودن و دوری از وطن و خانواده را تحمل کرد و در ماجرای اتحاد شکل و تغییر لباس که روحانیون را هم خلع لباس می‌کردند، ایستادگی کرد و رنج و سختی را به جان خرید و ماهها در منزل منزوی و خانه‌نشین بود و از فشار حکومت پهلوی خم به ابرو نیاورد تا بر اثر اقدامات علمای اعلام و مراجع نجف اشرف موفق شد خواست خود را به کرسی نشانده و کماکان با مقام شامخ اجتهاد، ملبس به لباس روحانیت باشد.

مجمع روحانیون گیلان بعد از پیشبرد نظرات مراجع تقلید نجف اشرف و توفیق آیت الله اشکوری بر تلبّس به لباس روحانیت و عمامه، از این استقامت و پیروزی برای حفظ حرمت سایر روحانیون استفاده کرده و با اتخاذ تدابیری، اجازه صدور جواز پوشش لباس را برای اهل علم بدست می‌آورد و به صدور جواز مبادرت می‌کند. تقاضاها در این مورد زیاد می شود و سرانجام صدور جواز نیز فراگیر می شود. با این کیفیت، همه روحانیون گیلان در هر رده علمی که بوده‌اند، در لباس روحانیت باقی می‌مانند.

ملی شدن صنعت نفت:

در سال ۱۳۲۹ ش. که نهضت ملی ایران برای کوتاه کردن دست اجانب از کشور و منابع و ذخائر طبیعی آن، آغاز و موضوع ملی شدن نفت ایران مطرح شد، آیت الله اشکوری به تأیید و همگامی با این نهضت پرداخت و با صدور اعلامیه و فتوای دیگر در تجهیز مردم گیلان و محافل فعال همت گماشت. نظر قاطع و فتوای ایشان بر ملی نمودن نفت و ذخائر دیگر و طرد اجانب، استوار بود و نقش مؤثری در پشتیبانی عمومی از ملی شدن این سرمایه مهم کشور داشت.

متن فتوای ایشان چنین است: بسم الله الرحمن الرحیم. راجع به ملی کردن صنعت نفت ایران، فتوا و رأی اینجانب را خواسته بودید، لزوماً اعلام می‌دارد چون معدن نفت و همچنین سایر معادن مهمه از ذخایر ارضی و غیره جزء عواید مسلمین ایران و اندوخته بیت المال است، اصلح به حال مسلمانان ایران آن است که ملی شود و منافع آن صرف حفظ نظم و امنیت حدود و ثغور مملکت و ایجاد رفاه و آسایش جهت ملت و رفع فلاکت و ادبار مردم گردد، چه رسد به مسأله «نفت جنوب» بالخصوص که وسیله مداخلات نامشروع و سوءاستفاده‌ها و پایگاه تبلیغات و تصمیمات و عملیات خانمان سوز اجانب در امور کشور و ملت ایران می‌باشد. تسلیط بیگانگان و کفار بر اموال و نوامیس مسلمین، حرام و بر تمام مسلمین ایران لازم و واجب و وظیفه ملی و دینی آنان است که با اهتمام مخصوص برای استفاده حق مسلم و حتمی خود از چنگال اجانب سعی و کوشش نمایند. و برای سعادت ایرانیان و رفع تجاوز و تعدی و قلع مظالم و اجحافات ستمکاران باید صنعت نفت در سراسر کشور ملی گردد تا استقلال سیاسی و اقتصادی میسر و از انحطاط و اضمحلال ایران جلوگیری به عمل آید.

از دیدگاه عالمان

اساتید برجسته حوزه علمیه نجف اشرف در طی اجازات اجتهاد به آیت الله معصومی، مقام علمی و منزلت دینی و اجتماعی وی را با عباراتی بسیار مستحکم و ارزشمند و ستودنی، این گونه به رشته تحریر درآورده‌اند:

  • سید ابوالحسن اصفهانی: «... فان جناب العالم الفاضل المهذب الکامل الجلیل النبیل صاحب الفکرة القویمة والسلیقة المستقیمة السید حسن نجل المرحوم حجة الاسلام السید ابوالقاسم الاشکوری اعلی الله مقامه...».
  • آیت الله حاج شیخ شعبان گیلانی: «... فان جناب السید الجلیل والعالم النبیل والفاضل الکامل صفوة العلماء الاعلام و مصباح الظلام و ملاذ الاسلام و معدن التقی والسداد و مرکز الهدایة و الرشاد فرع شجرة النبوة و ثمرة دوحة الامامه مؤید الشرع المبین السید حسن آقا الجیلانی الاشکوری... ».
  • آیت الله سید حسین غروی اشکوری (عموی بزرگوار معظم‌له): ان العالم والفاضل الورع الکامل علم الاعلام و صفوة العلماء العاملین العظام ملاذ الاسلام والمسلمین حضرة المستطاب السید السند آقا سید حسن آقا النجفی الاشکوری...».
  • شیخ الواعظین حاج نصرالله لاهوتی اشکوری گوید: در سال ۱۳۲۴ شمسی به عتبات عالیات مشرف شدم و برای درک محضر حضرت آیت الله العظمی حاج سید ابوالحسن اصفهانی، مرجع اعظم تقلید، با رخصت قبلی شرفیات حضور گردیدم. در مجلس با عظمت آیت الله که جمعی از علمای عجم و عرب حضور داشتند، آیت الله مرا که مهمانی از اشکور گیلان بودم، در کنار مصطبه (تشک) خویش جای داد و ضمن تفقد مخصوص از آیت الله سید حسن اشکوری فرمود: «ایشان اگر در نجف می‌ماندند، نوبت به ما نمی‌رسید!».
  • شیخ حسن شمس گیلانی: «المولی السید حسن بن سید ابوالقاسم الاشکوری الجیلانی کان عالماً فاضلاً ادیباً شاعراً؛ آن جناب از برجسته‌ترین علمای گیلان و از اعاظم اهل فضل و دانش است. امروزه در گیلان به مثل آن جناب در ادبیات و سرودن شعر عربی کسی نیست. ذوق شعری آن جناب بسیار عالی است. مولانا مردی است آزاد و غنی الطبع و خوش فکر و معاش آن از راه فلاحت است؛ به هیچ وجه از ممر روحانیت ارتزاق ننموده و اشعار عربی و فارسی زیاد گفته است».

وفات

مرحوم آیت الله حاج سید حسن معصومی اشکوری قریب به ۸۰ سال در این جهان زندگی کرد و عمرش را صرف خدمت به اسلام و مسلمین و همیاری به همنوعان خصوصاً محرومان و مبارزه با اجانب و بیگانگان، نمود. سرانجام در سال ۱۳۷۴ قمری (۱۳۳۴ ش) در رشت دار فانی را وداع گفت و پیکر پاکش به قم منتقل شد و در جوار حرم حضرت معصومه سلام الله علیها (مقبرة العلماء) مدفون گردید.

پانویس

  1. اعیان الشیعه، ج ۲، ص ۴۱۶؛ ریحانة الادب، ج ۱، ص ۱۳۵؛ الذریعه، ج ۳، ص ۱۳۳.
  2. دیوان آذرکده، آیت الله سید حسن اشکوری، ص ۱۵، چاپ هدایت، رشت، سال ۱۳۷۴ ش.
  3. اماکن مذهبی و بقاع متبرکه شهرستان رودسر، اصغر علیزاده رودسری وی نام بیش از ۵۰ نفر از سادات و علمای معصومی اشکوری را در کتابش آورده است.
  4. ریحانة الادب، ج ۱، ص ۷۹؛ تاریخ علما و شعرای گیلان، ص ۱۲۲؛ نام‌ها و نامداران گیلان، جهانگیر سرتیپ پور، ص ۱۵.
  5. آیت الله حاج سید محمود مجتهد روحانی - از شاگردان صاحب جواهر و شیخ انصاری و از علمای طراز اول گیلان و اعلم علمای رشت و دارای مرجعیت و ریاست شرعیه در آن سامان - چهره‌ای فقیه، اصولی، مبارز متقی بود. (تاریخ علما و شعرای گیلان، ص ۱۱۸).
  6. نام‌ها و نامداران گیلان، ص ۱۵.
  7. دیوان آذرکده، ص ۳۱.
  8. آئینه در آفتاب، نوشته فرزند بزرگوارش سید ابوالقاسم معصومی اشکوری، ص ۳۶.
  9. همان، ص ۳۷.
  10. دیوان آذرکده، ص ۴۲.
  11. تاریخ علما و شعرای گیلان، ص ۱۱۸.

منابع